<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"B Lotus"; panose-1:0 0 4 0 0 0 0 0 0 0;} @font-face {font-family:Calibri;} @font-face {font-family:Cambria;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal {mso-style-parent:""; margin-top:0cm; margin-right:0cm; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0cm; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:11.0pt; font-family:Calibri; mso-bidi-font-family:"B Lotus";} h1 {mso-style-link:" Char"; margin-top:24.0pt; margin-right:0cm; margin-bottom:0cm; margin-left:0cm; margin-bottom:.0001pt; text-align:right; line-height:115%; page-break-after:avoid; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:14.0pt; font-family:Cambria; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; color:#365F91;} span.Char {mso-style-name:" Char"; mso-style-link:"Heading 1"; font-family:Cambria; color:#365F91; font-weight:bold;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:72.0pt 72.0pt 72.0pt 72.0pt;} div.Section1 {page:Section1;} -->
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ
تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ
جوانی به مهمانی دعوت شد به سر سفره رسید همگان نشستند و مشغول تناول.
عده ای که ناراحتی معده داشتند فقط نان خشک بر آب می زدند و می خوردند و صد شکر که چه نانی و آبی ، خدایا روزیمان کن که سال بعد زنده باشیم و ...
عده ای دیگر فقط تماشاچی آن سفره و عده ای دیگر گوشت های بریان وطعام های لذیذ بر دندان می کشیدند و هر چه می خوردند اشتهایشان بیشتر می شد ..
عده ای می خوردند و کنار می رفتند و عده ای نمی دانستند چه بخورند .
جوان داخل شد و با بی توجهی به حاضران کنار سفره ایستاد و منتظر .
میهمانان سفره به جوان گفتند بنشین و مشغول شو ، بسم الله ،
جوان با جدیّت گفت: صاحب سفره کجاست ؟
به او گفتند بنشین طعام لذیذیست
جوان گفت: صاحب سفره کجاست؟!
حاضران گفتند بنشین، به ما گفته اند که این سفره یک ماه بیشتر دایر نیست ، بنشین که دیگر گیرت نمی آید ..
جوان گفت : صاحب سفره کجاست؟!!
حاضران گفتند : بخور صاحب سفره تدارک دیده اند ..
جوان با بی میلی گفت : از شما پرسیدم صاحب سفره کجاست ؟!! من برای او آمده ام ، آمده ام با او همنشین شوم ، هرقدر هم که این طعام ها قیمتی باشد ، تا صاحب سفره را نبینم و کنار او ننشینم از این ها نخواهم خورد ، من برای او به این مهمانی آمدم ، خود او مرا دعوت کرده ...
به او گفته شد: صاحب سفره گفته اند : اگر می خواهی ما را ببینی و درکنار ما باشی باید از این غذا تناول کنی..
جوان با این سخن آرام شد و نشست ؛ لقمه ای می گرفت و با نیم نگاهی به بالای سفره منتظر صاحب سفره بود تا اینکه در نیمه های سفره به صاحب سفره رسید...
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
